موضوعات روان فن آوری (PsychoTech)، اختلالات و متخصصان روانی

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

یازده نشانه اوتیسم

نشانه های اختلال اوتیسم

همانگونه که می دانید تشخیص و مداخله زودهنگام برخی بیماری ها نقش بسیار مهمی در جلوگیری از گسترش و یا بهبود آنها دارد. اوتیسم از جمله این بیماریهاست. اما چگونه نشانه های اوتیسم را تشخیص دهیم؟

می دانیم که در اوتیسم، فرآیند اجتماعی شدن دچار اختلال می شود. بنابراین نیاز است ما فعالیتهای تعاملی و اجتماعی را پایش نماییم که در این فرآیند دخالت دارند. اما قبل از هر چیز لازم است که بدانیم در هر مرحله سنی چه فعالیت اجتماعی مورد انتظار است. به عبارت دیگر نقاط عطف رشد اجتماعی را بشناسیم.

پیش از ورود به مراحل مختلف رشد اجتماعی، لازم است دو نکته را یادآور شوم:

1-       بهتر است در کنار پایش نشانه ها، از سلامت جسمی کودک خود مطمئن شوید. بویژه لازم است حتماً سطح شنوایی فرزند خود را سنجش نمایید.

2-      وجود نشانه های اوتیسم در کودک لزوماً به معنای اوتیستیک بودن او نیست. این نشانه ها مراجعه به متخصص روانی را  الزام می نمایند.

 

با این مقدمه، نشانه های اوتیسم در مراحل مختلف رشد به شرح هستند:

نشانه های اختلال اوتیسم

مرحله اول: کودک طبیعی در حدود 5 ماهگی، شروع به ایجاد اصوات ساده می کند. پس دقت کنید برای کودک شما این موضوع چه زمانی اتفاق می افتد.

 

مرحله دوم: در حدود 6 تا 9 ماهگی، کودکان با والدین ارتباط چشمی برقرار می کنند و در مقابل لبخند، می خندند. کودکان اوتیستیک، گرایش به اجتناب از ارتباط چشمی دارند.

 

مرحله سوم: در همین بازه سنی اگر کودک صدایی تولید کرد، شما نیز همان را تکرار کنید و منتظر عکس العمل کودک بمانید. کودکان دارای اوتیسم معمولاً در این بازی نوبتی شرکت نمی کنند. همچنین علاقه ای به بازی دالی موشه ندارند.

 

مرحله چهارم: در حدود 10 ماهگی، معمولاً کودک به صدا کردن نام خود عکس العمل نشان می دهد. کودک اوتیستیک، کسی را که سعی در جلب توجه او دارد، نادیده می گیرد و خود نیز سعی نمی کند توجه کسی را جلب کند. البته همانطور که پیشتر گفتیم بهتر است ابتدا از طبیعی بودن سطح شنوایی کودک مطمئن شده باشیم.

 

مرحله پنجم: در حدود یک سالگی بیشتر کودکان به اشیاء مختلف اشاره می کنند، دست خود را تکان می دهند، به اجسام چنگ می زنند و تلاش می کنند حرف بزنند. تاخیر در هر یک از این فعالیتها ممکن است نشانه ای بر اوتیسم باشد.

 

مرحله ششم: حساسیت کودک خود را به صدای بلند و تماس فیزیکی بسنجید. بیشتر کودکان دارای اختلال اوتیسم، به صدای بلند مانند آژیر پلیس یا صدای کامیون و .. حساس هستند. همچنین دوست ندارند در آغوش گرفته شوند یا لمس شوند. گاهی نیز به درد واکنشی کمتر از میزان طبیعی نشان می دهند.

 نشانه های اختلال اوتیسم

مرحله هفتم: به تمرکز فرزند خود دقت کنید. کودک اوتیستیک روی اشیاء یا قسمتی از آنها (خصوصاً اشیایی که دوست دارند)، تمرکز می کنند و دیگران – حتی همسالان خود - را نادیده می گیرند.

 

مرحله هشتم: به حرکات کودک خود توجه کنید. کودکان اوتیستیک علاقه فراوانی به انجام حرکات تکراری بخصوص جلو و عقب رفتن مکرر، تکان دادن دستها و چرخیدن بدور خود دارند.

 

مرحله نهم: وقتی کودک در حال انجام بازی است، بازی جدیدی را شروع کنید. دقت کنید کودک چه می کند؟ کودکان اوتیستیک در مقابل تغییر روتینها یا شرایط به شدت مقاومت می کنند.

 نشانه های اختلال اوتیسم

مرحله دهم: دایره لغات کودک خود را بسنجید: در 18 ماهگی اغلب کودکان یک دوجین کلمه را ادا می کنند. در 2 سالگی کودکان معمولاً ترکیبات دوکلمه ای را تقلید می کنند.

 

مرحله یازدهم: بیشتر کودکان دارای اختلال اوتیسم، تا حدود 18 الی 24 ماهگی بصورت طبیعی رشد می کنند. پس از آن در برخی مولفه های رشد شناختی و اجتماعی، متوقف شده یا عقبگرد می کنند. بنابراین چنانچه در هر یک توانایی های کودک خود ایستایی یا پسرفت مشاهده کردید، به متخصص روانی مراجعه نمایید.

 

نکته آخر اینکه تحقیقات متخصصان کانادایی نشان می دهد که استعداد کودکان دارای اوتیسم معمولاً دست کم گرفته می شود، حال آنکه این افراد می توانند به مدارج عالی در ریاضیات، علوم و حقوق و ... برسند.


منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت دوم)

دریافت فایل صوتی از اینجا

مدیریت مالی کودکان

مهارت دوم: مدیریت مالی: مدیریت مالی به معنای آنست که کودک مفهوم کسب درآمد، پس انداز کردن، و خرید کردن اصولی را بیاموزد. به این منظور بهترین روش آنست که هر چه سریعتر مفهوم شمارش پول به فرزند خود بیاموزید و پس از آن با اختصاص پول توجیبی، مسئولیت مالی آنرا به کودک واگذار کنید. در اینجا نیز مفاهیمی مطرح است که از این قرارند:

بودجه بندی :  بودجه بندی یصورت ساده به این معناست که پیش از دریافت پول مراکز هزینه مشخص شده و به ازای هر کدام یک صندوق قرار می دهیم. مثلاً برای کودکان این صندوقها می توانند اسباب بازی، خوراکی، لباس، کتاب و ... باشند. به ازای هر مبلغ ورودی این صندوقها شارژ می شوند و بعد کودک با مسئولیت خودش و نظارت و راهنمایی فعال والدین از این صندوقها هزینه می کند.

توصیه جانبی من این است که شما می توانید برای هدایت فرزندتان بسته های تشویقی قرار دهید. مثلاً قرار بگذارید که در زمان خرید کتاب به هر میزانی که کودک هزینه می کند، شما نیز به همان میزان برایش کتاب خریداری می نمایید.

پس انداز: مفهوم دیگری که کودک باید در کنار بودجه بندی فرا بگیرد و با آن ارتباط برقرار کند، پس انداز است. موثرترین روش آنست که یکی از صندوقهای بودجه به پس انداز اختصاص یابد و کودک مدیریت آنرا خود بر عهده گیرد. والدین می توانند هر از چند گاهی کودک را راهنمایی کنند که با پس انداز خود یک خرید بزرگ و دلخواه انجام دهد. این کار باعث می شود لذت خرید بزرگ، پس انداز کردن را تقویت کند و در ذهن کودک نهادینه شود.

خرید موثر: زمانی گفته می شد: پول درآوردن سخت است و گرنه خرج کردن را که همه بلدند. امروزه می دانیم که این دیدگاه اشتباه است و خرج کردن یا به عبارت عام تر هزینه کردن حداقل به میزان کسب درآمد مهم است و اینطور نیست که همه هزینه کردن را بشناسند. در سازمانها اهمیت هزینه کردن حتی از فروش کالا و خدمات نیز مهمتر است. زیرا امروزه با بالارفتن رقابت، قیمتها معمولاً توسط بازار تعیین شده و در حداقل سطح ممکن نگه داشته می شود و درواقع سود بیشتر از هزینه کمتر حاصل می شود که آن هم از دو طریق بالابردن بهره وری و خرید موثرتر بدست می آید. اما در خانواده ها هم گاهی می شنویم که فلانی خیلی خوب خرید می کند. یعنی جنس خوب را با قیمت مناسب خریداری می کند و تقریباً همه آنرا یک مهارت ذاتی می دانند. برخلاف نظر غالب من معتقدم که این مهارت یک توانایی اکتسابی است و عمدتاً از طریق آموزشهای والدین فرا گرفته می شود.

اگر در افرادی که دارای این توانایی هستند، دقت کنیم، می بینیم که آنها نیز کمابیش همان کارهایی را می کنند که شرکتهای بزرگ بصورت سیستماتیک در واحدهای بازرگانی انجام می دهند. یعنی:

1-   برای خرید از قبل برنامه ریزی می کنند و از خریدهای هیجانی یا ناگهانی خودداری می کنند. هرچند که گاهی ظاهراً اینطور به نظر نمی رسد.

2-   برای خرید از منابع متعدد بهره می گیرند و تنها به یک منبع بسنده نمی کنند یا عبارت بهتر از اولین فروشگاه خرید نمی کنند.

3-   در زمان خرید عوامل متعدد را در نظر می گیرند. مثل کیفیت، امکان پس دادن جنس، گارانتی، حسن شهرت فروشنده و ...

4-   با منابع خرید مذاکره می کنند. این مذاکره می تواند چانی زنی، صحبت درباره کیفیت و ... باشد.

5-   در نهایت بر اساس اطلاعاتی که کسب می کنند، در زمان مناسب خرید می کنند و  وسواس به خرج نمی دهند.

درک و انتقال این مفاهیم به کودک کمک می کند که فرآیندهای مختلف مالی شناخته و مدیریت کند و احتمال موفقیت او در کسب و کار آتی بالاتر رود.

در قسمت بعد درباره کیفیت و مسئولیت با هم صحبت خواهیم کرد.



مطالب مرتبط:
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت اول)
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت سوم)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت اول)

دریافت فایل صوتی از اینجا

به فرزندان بیاموزیم

بی شک آرزوی هر پدر و مادری موفقیت پایدار و رو به رشد فرزندشان است و در این راه حاضرند تا حد امکان هزینه کنند. نمونه آن رونق روزافزون کلاسهای کمک درسی و آمادگی کنکور و هزینه های بالای مدارس غیرانتفاعی و خصوصی است. اما آنچه شاید کمتر بدان توجه می شود، سایر عواملی است که در موفقیت و سلامتی آتی کودکان دخالت دارند و در مدرسه یا دانشگاه یا آموخته نمی شوند یا آنکه در رشته هایی خاص و بصورت موردی بر آنها تاکید می شود. مثل مدیریت زمان، مدیریت مالی، جرات ورزی، مدیریت استرس و .... ایده اولیه این مطلب را از مقاله ای گرفتم که سالها پیش در جایی خواندم و متاسفانه فقط بخشی از عنوانین آنرا به خاطر دارم و نتواستم اصل مطلب را پیدا کنم. بهرحال من 19 مهارت را فهرست کرده ام که باید تا پیش از مستقل شدن کودکان از خانواده به آنها آموخت. نکته مهم این است که برای آموختن بسیاری از این مهارتها، لازم است ابتدا پدر و مادر خود آنها را فرا بگیرند. زیرا نخست آنکه بسیاری از پیچیدگیهای یک موضوع خصوصاً درباره مهارتها که دانش اجرایی و عملی هستند، تنها در زمان انجام آنها درک می شوند (Learning by Doing). و دوم اینکه بخش قابل توجهی از یادگیری کودکان از طریق الگوبرداری از والدین و افراد مهم صورت می گیرد. نکته دیگر این است که مهارتهای مورد بحث جدای از اصول اخلاقی و تربیتی است که والدین باید در پرورش فرزندان خود بکار گیرند و به نوعی فقط عوامل موفقیت به شمار می آیند. این مهارتهای مهم از نظر من اینها هستند:

مدیریت زمان

1-   مهارت اول: مدیریت زمان: یعنی اینکه به فرزند خود بیاموزیم چگونه از زمانی که در اختیار دارد، بیشتر بهره و فایده را ببرد. برای دستیابی به این هدف کودک لازم است مفاهیم زیر را بیاموزد:

-      اولویت بندی (Prioritizing):  اولویت بندی بدین معناست که کودک از میان انبوه گزینه های پیش رو، ابتدا کارهایی را انجام دهد که واقعاً لازم هستند. در این زمینه ماتریس کارهای فوری-مهم می تواند کارگشا باشد. در این روش همه کارها در چهار دسته، گروه بندی می شوند: فوری-مهم، فوری-غیرمهم، غیرفوری-مهم و در نهایت غیرفوری-غیرمهم. کارهای فوری-مهم کارهایی هستند که باید به سرعت انجام شوند و ممکن است پیش بینی شده یا پیش بینی نشده باشند. کارهای فوری-غیرمهم بهتر است سریعاً به دیگران واگذار شوند تا بوسیله آنها انجام شوند. کارهای غیرفوری-مهم کارهای زیرساختی هستند که معمولاً وقت و انرژی بیشتری طلب می کنند. بهتر است برای انجام این دسته کارها، زمانی از روز را اختصاص دهیم و همچنین بهتر است آنها را در مشارکت با دیگران انجام دهیم. کارهای دسته چهارم یعنی غیرفوری-غیرمهم را کنار می گذاریم.

اولویت بندی فعالیتها

-      زمانبندی (Scheduling): برای زمانبندی نیاز است فرزند شما بداند که هر فعالیت چقدر زمان می برد و این فعالیت چگونه به کارهای دیگر وابسته است. گاهی خروجی یک کار ورودی مرحله بعدی محسوب می شود . بنابراین تا زمانی که فعالیت اولی پایان نیابد، نمی توان فعالیت دومی را آغاز کرد. به عنوان مثال ابتدا باید میوه خریداری شود، سپس شسته شود. اما گاهی دو فعالیت را می توان همزمان انجام داد. مثلاً می توان تخم مرغ را برای آبپز شدن در ظرف قرار داد و در همان زمان سالاد را آماده کرد.

زمانبندی

-      خرد کردن کارها (Work Breakdown): برای آنکه اولویت بندی و زمانبندی کارها با دقت کافی انجام شود، فرزند شما باید یاد بگیرد چگونه کارها را به اجزای کوچکتر خرد کند. این کار همچنین کمک می کند، کودک واقعاً مراحل انجام یک کار را بفهمد و پیش از شروع کار درباره آن یک درک کلی داشته باشد.

-      کار تیمی و تقسیم کار: بسیاری از کارهایی که در حیطه خانواده وجود دارد، کارهایی است که نیازمند مشارکت دو یا چند عضو خانواده است. تقسیم کار به ما کمک می کند که آنها را  در زمان مناسب و زمانبندی شده به انجام برسانیم. همچنین کودک با انجام کار مشارکتی و آموختن مفهوم تقسیم کار، برای حضور موثر در اجتماع و محیط شغلی آماده می شود.

-      استفاده از زمانهای مرده: متاسفانه در کشور ما زمانهای تلف شده زیادی وجود دارد که معمولاً از آنها استفاده نمی شود. به کودک خود یاد دهید این زمانها را شناسایی و از آنها در بطور موثر استفاده کند. در تاکسی و اتوبوس می توان کتاب خواند یا به کتابهای صوتی گوش داد. می توان برنامه ریزی روزانه را در راه مدرسه انجام داد و ...

-      حساس بودن به زمان قرار ملاقات: نکته دیگری که درباره زمان وجود دارد این است که ما باید فرزند خود را به گونه ای پرورش دهیم که به زمانهای سررسید فعالیت یا قرار ملاقات حساس بوده و در جهت آن برنامه ریزی نمایند. این مهم تاثیر به سزایی در آینده اجتماعی و شغلی فزند ما بر جای خواهد گذاشت.

در قسمت بعد درباره مهارت دوم یعنی مدیریت مالی صحبت خواهیم کرد.



مطالب مرتبط:
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت دوم)
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت سوم)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

بیش فعالی: نگرانی والدین شهری امروز

دریافت فایل صوتی از اینجا

با کوچکتر شدن خانه های شهری و سایر الزامات شبه مدرنیته خصوصاً در کشوری مثل ایران و از طرف دیگر توجه بیشتر به کودکان برخی از اختلالها بیش از پیش نمایان می شوند. یکی از این اختلالها  کمبود توجه/بیش فعالی می باشد.

آنچه اکثر مردم درباره اختلال کمبود توجه ADD می دانند یا فکر می کنند که می دانند، این است که شخص مبتلا کسی است که نمی تواند تمرکز کند و اگر واقعاً نتواند تمرکز کند، دچار اختلال ADHD یا همان کمبود توجه/بیش فعالی است. اما این باور درست نیست و در واقع این دو اختلال معادل یکدیگر هستند. ADD یک اصطلاح تخصصی است که در سال 1987 جای خود را به اصطلاح ADHD داد. بر اساس آخرین استانداردها، ADHD به سه زیرگروه تقسیم می شود:

1)    بی توجهی یا کمبود توجه

2)    بیش فعالی یا تکانشی بودن

3)    هر دو (که بیش از همه شایع است)

بی توجهی یا کمبود توجه 9 نشانه دارد که بی دقتی، گوش ندادن و حواس پرتی از آن جمله اند. بیش فعالی یا تکانشی بودن نیز 9 نشانه دارد مانند: بی قراری (Fidget)، پیچ و تاب خوردن، بلند شدن مکرر از صندلی و ... . کسی دارای ADHD تشخیص داده می شود که 6 نشانه از 9 نشانه را حداقل به مدت 6 ماه داشته باشد. از آنجا که ADHD یک اختلال رشدی-عصبی محسوب می گردد، نشانه ها باید از سن 6 تا 12 سالگی ظاهر گردند.

اما چه چیزی سبب کم توجهی، تکانشی بودن و بیش فعالی می گردد؟ همانطور که احتمالاً حدس می زنید ما علت اصلی را دقیقاً نمی دانیم و طبق معمول تنها می دانیم این اختلال برآیند عوامل ژنتیکی و محیطی است. به عنوان دلیلی بر تاثیر ژنتیکی، تحقیقات نشان داده است که احتمال بروز این اختلال در خواهران و برادران مبتلا به آن بطور معناداری بیشتر است و این احتمال برای دوقلوهای همسان باز هم بالاتر است. البته این گفته بدین معنا نیست که DNA یکسان قطعاً بروز ADHD را پیش بینی کند و همین موضوع تاثیر محیط را نمایان می سازد.

علل اختلال کم توجهی بیش فعالی

از سوی دیگر تحقیقات می گویند که نمی توان بیش فعالی را به یک ژن خاص مربوط دانست بلکه ترکیبی از چند ژن معین، مشخص می کنند که این اختلال تا چه حدی شدید است. جالب است بدانید که این ژنها همانهایی هستند که در تنظیم مغز و انتقال دهنده های عصبی (Neurotransmitter ها) نقش دارند. همانگونه که می دانیم انتقال دهنده های عصبی، ترکیباتی شیمیایی هستند که پیام را از یک عصب (نورون) به عصب دیگر می رسانند. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی خاص است که در رفتارهایی چون پاداش گرفتن، ریسک کردن و تکانشی بودن درگیر است. نوراپی نفرین انتقال دهنده عصبی دیگری است که در توجه و تحریک نقش دارد. اگر میزان دو انتقال دهنده مذکور کمتر از سطح طبیعی باشد، نشانه های ADHD ظاهر می شوند.

اختلال کم توجهی بیش فعالی انتقال دهنده عصبی

درمان بیش فعالی:

هر چند درمان این اختلال برای بیماران مختلف متفاوت است، اما همه روشهای درمان حول 2 متد رفتاردرمانی و دارودرمانی (و یا هر دو) قرار دارند. رفتاردرمانی برای کودکان بر آموختن مدیریت زمان و مهارتهای سازماندهی (البته بصورت غیر مستقیم) تمرکز دارد. به عنوان مثال به کودکان روتینهای ساختدار ساده ای آموزش داده می شود که با انجام آنها پاداش می گیرند. از آنجا که مشارکت والدین و معلمین در درمان ADHD مورد تائید قرار گرفته است، درمان تعامل والد-کودک و معلم-کودک می تواند مفید واقع شود.

روش دیگری که از سوی FDA (سازمان غذا و داروی امریکا) به عنوان تنها روش غیردارویی برای این اختلال تائید شده است، استفاده از نوروفیدبک است که در آینده بطور مفصل درباره آن صحبت خواهیم کرد.

برای بزرگسالان، رفتاردرمانی ممکن است روی روشهای کاهش حواس پرتی و نیز بهبود مهارتهای سازماندهی تمرکز داشته باشد.

در دارودرمانی نیز نخستین گزینه داروهای محرک مانند متیل فنیدات (با نام تجاری ریتالین) هستند که باعث می شوند، سطح انتقال دهنده های عصبی افزایش یابد. اما مشکلی که این دسته داروها (خصوصاً متامفتامین) ایجاد می کنند، اعتیادآور بودن آنها است که باید به عنوان محدودیت در دارودرمانی در نظر گرفته شود.

منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

از لجبازی تا تبهکاری

دریافت فایل صوتی: از اینجا


امروزه اهمیت دوران کودکی در شکلگیری شخصیت در باقی عمر برای همه مشخص شده و توجه والدین به مسایل تربیتی و روانشناختی هم افزایش پیدا کرده است. اما شاید به همین دلیل و یا شاید به دلیل گرفتاریهای زندگی مدرن، و یا به دلایل دیگر، شکایت از لجبازی و نافرمانی بچه ها هم زیادتر شده است. دانش امروزی می گوید که هر چند این مشکلات ریشه ژنتیکی دارند، اما با آموختن نحوه تعامل و برخورد والدین می توانیم تاثیر به سزایی در کنترل و حتی بهبود کامل در همان دوران کودکی داشته باشیم.

حالا بهتر است ببینیم این اختلالها کدامند:

در DSM5 که به نوعی مرجع اصلی اختلالهای روانشناختی محسوب می شود، یک گروه جدید به نام اختلالهای مخرب، کنترل تکانه و سلوک ایجاد شده است که به اختصار DIC نامیده می شوند. این گروه شامل:

-      اختلال لجبازی – نافرمانی

-      اختلال سلوک

-      اختلال شخصیت ضداجتماعی

-      اختلال انفجاری متناوب

-      اختلالهای کنترل تکانه از جمله آتش افروزی و اختلال اجبار دزدی

احتلالات مخرب، تکانشی و سلوک

آنچه همه این اختلالها را به مربوط می کند، آنست که همگی بر حول محور رفتار تکانشی و یا فقدان خودکنترلی می گردند. این اختلالها در بچگی و نوجوانی آغاز می شوند و در بزرگسالی تثبیت می شوند.

 

لجبازی – نافرمانی

این اختلال یا به اصطلاح تخصصی ODD با لجبازی، نافرمانی و رفتار مقابله ای تعریف می شود که مداوم و خیره سرانه باشد و با سه الگوی هیجانی، رفتاری و شناختی مشخص می گردد. از بعد هیجانی، در افراد ODD بخش تنظیم عواطف معیوب است و بنابراین نسبت به دیگران، ناخوشایند و تحریک پذیر می شوند و این عواطف در بعد رفتاری منجر به رفتارهایی چون مشاجرات مکرر، عصبانیت و عدم همکاری و همراهی با والدین، معلمین و ... می گردد. افراد ODD ممکن است عمداً اعضای خانواده و دوستان را بیازارند و با افرادی که می خواهند آنها را کنترل کنند، مقابله کنند. از بعد شناختی این افراد اغلب در دام الگوهای انتقادی و کینه توزانه می افتند و دیگران را برای رفتارشان سرزنش می کنند.

 اختلال لجبازی نافرمانی

اختلال سلوک یا CD

این اختلال مانند ODD است به جز آنکه در آن فرد با انسانها و حیوانات رفتاری بی رحمانه و مخرب دارد. از بین بردن اثاثیه، دزدیدن اشیاء و آسیب رساندن به حیوانات خانگی نمونه هایی از این دست رفتارند.  مشکلات سلوک به دو دسته شروع پیش از 10 سالگی و شروع پس از 10 سالگی تقسیم می شوند که ریشه هایی متفاوت دارند و بنابراین باید بررسی شود.

 اختلال سلوک

شخصیت ضداجتماعی

این افراد ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی را نادیده می گیرند و توان همدلی اندک و کنترل کم بر تکانه ها دارند. به دیگران آسیب می رسانند و رفتارهای خشن و حتی غیرقانونی از آنها سر می زند. بیش از همه بیماران، به آنها برچسب روانی داده می شود و بیش از سایر افراد اجتماع احتمال دارد که به زندان بیافتند و درگیر مسایل سوء مصرف مواد شوند.

این افراد غالباً از انجام اعمال خود پشیمان نمی شوند و به ندرت مسئولیت صدماتی که به دیگران وارد آورده اند را می پذیرند.

نکته جالب درباره این افراد این است که آنها می توانند ظاهری کاملاً موقر، موجه و بانزاکت داشته باشند و در همان حال برای خطرناکترین و تبهکارانه ترین اعمال برنامه ریزی کنند. به قول استاد گرامیم خانم دکتر رحمانیان در مواجه و جلسه با این افراد، نزدیکترین محل به درب خروجی را برای نشستن انتخاب کنید.

اختلال شخصیت ضداجتماعی

نکته دیگری که درباره سه اختلال لجبازی، سلوک و شخصیت ضداجتماعی وجود دارد این است که میان آنها ارتباطی مستحکم ولی یکسویه وجود دارد به این معنا که افراد ضداجتماعی، در نوجوانی سابقه مشکلات سلوک و مبتلایان به مشکلات سلوک نیز در کودکی سابقه لجبازی و نافرمانی داشته اند. هر چند که رابطه دوطرفه نیست و الزاماً هر ODD به  CD و  هر CD به شخصیت ضداجتماعی بدل نمی شود.

 

اختلال انفجاری متناوب (یا اختلال از کوره در رفتن)

در این اختلال که در اصطلاح تخصصی IED نیز نامیده می شود، فرد بصورت تکرارشونده و انفجاری عصبانی می شود و گاهی به خود و دیگران آسیب می رساند. این عصبانیتها معمولاً کوتاه و پیش بینی نشده است و می تواند در پاسخ به هر محرک واقعی یا ذهنی باشد و تقریباً همیشه نامتناسب با موقعیت است.

 اختلال انفجاری متناوب

گرفتاریهای دیگری در دسته DIC قرار می گیرند مانند جنون آنش افروزی (Pyromania) که شخص در برابر تکانه ذهنی قوی برای آتش زدن نمی تواند مقاومت کند و تنها با انجام آن احساس سبکباری و راحتی خیال دارد. این افراد معمولاً به مسایل مرتبط با آتش نیز علاقه مند هستند. مثلاً به گردش در اطراف ایستگاه آتش نشانی می پردازند یا ویدئوهای مربوط به آتش را در یوتیوب مشاهده می کنند. در سریال دکستر لیلا که Jaime Murray نقشش را بازی می کرد، به این اختلال مبتلا بود.

بطور مشابه در جنون دزدی (Kleptomania) فرد برای تسکین فشار تکانه های درونی و بدون گونه احتیاج مادی دزدی می کند. ماری در سریال Breaking Bad را به خاطر دارید؟

جنون دزدی - جنون آتش افروزی

درمان اختلالات DIC:

بطور کلی در دسته مشکلات مرتبط با تکانه، تغییر رفتار بیش از دارودرمانی موثر است و بطور مشخص درمان شناختی-رفتاری به عنوان درمان اول مطرح می گردد. همچنین آموزش مهارتهای اجتماعی و نیز مدیریت خشم نیز از جمله روشهایی هستند که به فرد مبتلا کمک می کنند.

اخیراً آموزش مدیریت والدین که به آنها می آموزد که چگونه نیازهای کودک خود را بشناسند و به آن پاسخ دهند، نیز مورد توجه قرار گرفته است که در مطالب آتی به تفضیل درباره آن صحبت خواهیم کرد.

منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

اختلال یادگیری

دریافت فایل صوتی: از اینجا

امروزه سرآمدی و شایستگی فرزندان در مدرسه یکی از دغدغه های اصلی والدین است و آنها می کوشند از طریق پایش کودکان بر روند یادگیری آنها نظارت داشته باشند. این نظارت گاهی خود به وسواسی برای والدین بدل می شود و این نگرانی ایجاد می گردد که مبادا فرزندشان مشکل یا اختلالی در یادگیری داشته باشد. اما ببینیم چه چیز اختلال یادگیری محسوب می شود. کتاب DSM-V که مرجع اختلالات روانی محسوب می شود، اختلال یادگیری خاص (Specific Learning Disorder) را اینگونه تعریف می کند:

مشکل در یادگیری و توسعه مهارتهای خاص زیر حداقل به مدت 6 ماه:

-      خوانش پریشی (Dyslexia): مشکل در خواندن

-      نوشتار پریشی (Dysgraphia): مشکل در نوشتن

-      اختلال یادگیری ریاضی (Dyscalculia): مشکل در ریاضیات

ممکن است فردی به یکی از این اختلالات مبتلا باشد و ممکن است در 2 یا هر 3 اختلال درگیر باشد.

این اختلالها معمولا در سن مدرسه تشخیص داده می شوند زیرا کودک معمولا در آنجا برای اولین بار ارزیابی می گردد.

اختلال یادگیری خاص

اکنون می خواهیم نگاهی دقیقتر به هر یک داشته باشیم.

خوانش پریشی: همانطور که گفتیم مشکل در خواندن است و اگر به آن توجه نشود، معمولا در تمام عمر باقی می ماند. سایر مشخصات از قرار زیرند:

-      این اختلال بر ارتباط کلامی و نوشتاری اثر می گذارد زیرا در شناسایی حروف و کلمات اشکال وجود دارد و فرد ناگزیر است، کُند، نادرست و با تلاش زیاد بخواند.

-      معمولاً شخص برای جبران این نقیصه، کلمات را حدس می زند.

-      نحوه بیان و آوای جملات و کلمات اشتباه است.

-      ممکن است فرد در پیشوندها و پسوندها و هجی کردن کلمات دچار خطا گردد.

-      نکته مهم دیگر آنست که مشکل در خواندن باعث می شود، فرد در فهم آنچه می خواند، ناتوان باشد. زیرا تمرکز روی کلمات باعث می شود، معنای کل جمله را درک نکرده و از سوی دیگر ترتیب جملات و اتفاقات در ذهنش آشفته شود و در نهایت توانایی استنتاج معنا از نوشته ها را از دست بدهد.

 

نوشتار پریشی: همانطور که گفتیم این اختلال مشکل در نوشتن است که شامل موارد زیر است:

-      ضعف در هجاکردن یا دستور زبان

-      ضعف در نوشتن با دست و این در حالی است که سایر فعالیتهای حرکتی مشکلی ندارند. مثلا کودک به آسانی از قیچی استفاده می کند.

-      این افراد در زبانهای لاتین با حروف بزرگ و کوچک و در زبان فارسی با جدانوشتن و چسباندن کلمات مشکل دارند.

-      نوشتنشان بسیار کند و طاقت فرساست. این حالت به خستگی نوشتن (Writing Fatigue) موسوم است.

-      و یک مشکل کلی این افراد گرفتاری در پیاده سازی افکار بر روی کاغذ است. به عبارت بهتر مبتلایان به این اختلال، فکر کردن و نوشتن را نمی توانند بصورت همزمان انجام دهند.

-      و در نهایت نوشته هایشان فاقد انسجام و شفافیت معنایی است.

اختلال یادگیری ریاضی: این اختلال در واقع ضعف در فهمیدن اعداد، اندازه و ارتباط آنهاست:

-      مهمترین و رایجترین گرفتاری،  مشکل در حس عدد (Number-Sense) نامیده می شود که به معنای فهم تصویری اعداد و کارکرد آنهاست و اینکه اعداد چگونه در محور خطی قرار گرفته، سنجش گشته و کمّی می شوند.

-      این افراد در به خاطر سپردن قواعد ریاضی همچون فرمولها و معادله ها با دشواری روبرو هستند.

-      آنها نمی توانند مراحل استدلال ریاضی را دنبال کنند. زیرا منطق پشت آن را نمی فهمند و بنابراین غالباً آنرا طوطی وار حفظ می کنند.

-      و در نهایت در بررسی تحلیلها، اشکال، آمایه ها و نمودارهای آماری و همچنین در اندازه گیری دستورات غذایی و ترکیب مواد و ... با اشکال مواجه اند.

 

دو نکته ای که برای هر سه اختلال قابل تامل است:

نخست آنکه آنها بر اثر بهره هوشی پایین یا عدم علاقه به یادگیری ایجاد نشده اند و در واقع ارتباطی میان این دو عامل و بروز اختلالات یادگیری وجود ندارد.

و دوم اینکه با روشهای درست آموزشی فرد می تواند در این مهارتها توانا گردد.

یک روش آنست که تغییرات کوچکی در روش تدریس ایجاد گردد. به عنوان مثال:

برای مبتلایان به خوانش پریشی می توان موارد زیر را بکار برد:

-      آزمونهای بدون زمان

-      آزمونهای شفاهی

-      فایلهای آموزش تصویری

-      استفاده از نوشته هایی با قلم خاص که ممکن است آنرا راحتتر بخوانند یا در درازمدت با آن ارتباط برقرار کنند.

برای نوشتارپریشان می توان از موارد زیر استفاده کرد:

-      استفاده از کاغذ خط دار به ویژه کاغذ شطرنجی عریض

-      بکارگیری مداد یا قلم گیره دار خاص که با آن راحت باشند.

برای مبتلایان به اختلال یادگیری ریاضی:

-      انجام بازیهای ریاضی

-      استفاده از اشیایی که در زندگی واقعی بکار برده می شوند. مانند دکمه ها و ... که برای آموزش اعداد می توانند مفید واقع شوند تا حس عدد ایجاد گردد.

اختلال یادگیری

به عنوان نکته پایانی، این واقعیت که در اکثر موارد، اختصاص زمان بیشتر برای انجام تمرینات خانگی و کلاسی و نیز استفاده از آموزش نفر به نفر می تواند در بهبود کامل اختلال موثر باشد.

منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری