چند سال پیش وقتی صحبها دخترم را به مهد کودک می رساندم، موضوع جالبی باعث سرگرمی ما شده بود. پیش از آنکه به چهارراه مهدکودک برسیم، من باید حدس می زدم که پلیس ترافیک را کنترل می کند یا سیستم هوشمند. و اینکه همیشه حدس من درست از آب در می آمد، باعث شگفتی دخترم می شد. به مرور زمان موضوع برای خودم هم جالب شد. معیار پیش بینی من هم این بود که اگر ترافیک سنگین بود، پلیس کنترل کننده ترافیک بود و در غیر این صورت سیستم هوشمند آنرا کنترل می کرد.
پرسشی که برای خود من پیش آمده بود، این بود که آیا وقتی ترافیک سنگین است، پلیس وارد عمل می شود یا برعکس، وقتی پلیس ترافیک را کنترل می کند، به بالا رفتن ترافیک منجر می شود؟ با بررسی بیشتر متوجه شدم که معمولاً حالت دوم اتفاق می افتد و این نتیجه به پرسشی کلیتر منتهی شد:
آیا سیستمهای کنترل انسانی موثر هستند یا خیر؟ و آیا بهتر نیست با سیستمهای کنترل ماشینی جایگزین شوند؟
از آنجا که این بحث نیاز به دانش و تحقیقات بیشتری دارد، امروز قصد دارم با این مطلب بحثی دامنه دار را آغاز کنم و بنابراین در این پست نمی خواهم به نتیجهگیری جامع برسم و دوست دارم در آینده با تحقیقات بیشتر و استفاده از نظرات شما آنرا پربارتر کنم. در ضمن باید خاطرنشان کنم که مباحثه در این باب، همچنان در محافل و مجلات مختلف علمی جریان دارد و دیدگاههای سیسمتهای کنترل ماشینی و انسانی، هر یک طرفداران خود را دارا می باشد.
برای روشنتر شدن بحث ابتدا مختصات و محدودیتهای سیستمهای انسانی و ماشینی را مرور می کنیم:
انسانها: طرفداران سیستمهای کنترل ماشینی معمولاً خطاها و محدودیتهای ذاتی انسان را بر می شمرند:
1- می دانیم که انسانها دارای خطاهای مختلفی هستند:
· خطاهای حسی: حواس پنجگانه انسان به راحتی دچار اشتباه می شوند. این اشتباهات می توانند در سطح اندام حسی یا در انتقال دهنده ها و یا حتی در مغز باشند. فایل صوتی لورل/ یانی نمونه ای از خطای شنوایی و مثالهای خطوط موازی، پاره خطهای هم اندازه و اشکال همرنگ نمونه ای از خطاهای چشم هستند. برخی از خطاها مثل خطاهای تکمیل شکل، که در مغز اتفاق می افتند، خطاهای تکاملی هستند که به گونه ای متناقض برای پیوسته دیدن چشم و تشخیص اشیا ضروری هستند.
· خطاهای شناختی: خطاهای شناختی خطاهایی هستند که از پیش فرض ها و طرحواره (Schema) های ذهن ما در هنگام پردازش داده ها نشات می گیرند و بر دو نوع هستند:
- تحریفهای شناختی: پیش فرضهایی هستند که ذهن را به سمت نتیجه غیرحقیقی متمایل می کنند و انواع مختلف دارند، مثل ذهن خوانی، تفکر سیاه/سفید (یا همان تفکر همه یا هیچ)، تعمیم افراطی (نتیجه گیری کلی از یک اتفاق)، خرافه ها، بزرگنمایی/کوچک نمایی و ...
- خطاهای سوگیری: ذهن انسان به صورت ناخودآگاه تمایل دارد نتیجه ای را بپذیرد که با عقایدش سازگارتر است.
· خطاهای هیجانی: تصمیم گیری در شرایط هیجانی مختلف همچون غم، شادی، خشم و ...ممکن است به نتایج متفاوتی منجر گردد زیرا انسان از هیجانها و عواطفش جدا نیست.
2- مولفه های انسانی دقتهای محدود دارند. مثلاً انسان در تشخیص سرعت، فاصله، تعداد و ... بسیار ضعیف عمل می کند.
3- انسانها قدرت پردازشی پایینتری نسبت به ماشینها دارند. در آزمایشی که در انگلستان صورت گرفت، نشان داده شد که کنترل یک تقاطع قطار و خیابان توسط انسانها بهتر می تواند صورت پذیرد. اما اگر تعداد تقاطع ها دو یا سه برابر شود، کنترل آنها توسط انسان با مشکل مواجه خواهد شد.
ماشینها: طرفداران سیستمهای کنترل انسانی نیز روی محدودیتهای ماشین تاکید می کنند:
1- گرچه ماشینها دارای دقت و حجم پردازشی بالاتری هستند ولی هنوز قدرت تحلیل همه جانبه مانند مغز انسان را دارا نیستند.
2- قدرت تجربه پذیری و آموختن از اشتباهات هنوز در ماشینها مانند انسان نیست.
3- با آنکه داشتن عواطف و هیجانها در انسانها نوعی عدم ثبات را ایجاد می کند، ولی به نوعی نقطه قوت انسانها نیز هست. تصمیمگیری ماشینی همانطور که از نامش پیداست، ممکن است بیرحمانه و غیرانسانی باشد. ماشینها فاقد وجدان هستند و این می تواند برای بشریت خطرناک باشد.
4- ماشینها نمی توانند مسئولیت تصمیمات را برعهده بگیرند. تاریخ بشریت و آزمایشات مختلفی مانند آزمایش میلگرم یا دکتر جونز نشان می دهند که وقتی مسئولیت از انسانها گرفته می شود و صرفاً فرمانبری و تابع دستورات بودن از آنها انتظار می رود، چه فجایعی رخ می دهد. ماشینها ذاتاً تابع دستورات هستند و این خطر بالقوه را همیشه با خود دارند.
همانطور که پیشتر گفتیم در این مطلب قصد نتیجه نداریم، ولی آنچه از روندهای این دو جریان مخالف بر می آید، این است که هر یک درصدد رفع نقاط ضعف و نزدیک شدن به دیگری است:
· ماشینها در حال نزدیک شدن به انسانها هستند. هوش مصنوعی با تقلید از سیستمهای عصبی و تصمیمگیری مغز انسان و استفاده از پردازشگرهای رشدکننده و یادگیرنده و با تکیه بر قدرت پردازشی بالا به سوی سیستمهای انسانی حرکت می کند.
· انسانها با استفاده از ابزارهای پوشیدنی، سنسورهای تکمیلی، سیسمتهای پردازشی، سامانه های کاوش در داده ها و ... به سمت ماشینها حرکت می کنند.
و با این روندها، بعید نیست که سیستمهای کنترل آینده ترکیبی از انسانها و ماشینها باشند.