موضوعات روان فن آوری (PsychoTech)، اختلالات و متخصصان روانی

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

نوروفیدبک چیست (قسمت اول)

نوروفیدبک

این روزها روشهای درمانی زیادی برای مبتلایان به اختلالات روانی مورد استفاده قرار می گیرد اما در این میان نام نوروفیدبک زیاد به گوش می رسد. نوروفیدبک چیست و آیا این ادعا -که شبیه فیلمهای علمی –تخیلی به نظر می رسد -درست است که نوروفیدبک می تواند فعالیتهای مغز را تنظیم کند؟ و اگر پاسخ بلی است، این کار چگونه انجام می شود؟ ما در این مطلب می خواهیم به پرسشهای بالا پاسخ بدهیم.

وقتی که نوروفیدبک در دهه 60 میلادی معرفی شد، سازندگان آن ادعا کردند که این دستگاه برای مشاهده (مانیتورینگ) و کنترل فعالیت مغز ساخته شده است و از آنجا که فعالیت مغزی منتج به تفکر و احساس می گردد، می توان از آن برای کنترل این مولفه ها استفاده کرد. پیش از معرفی روش نورو فیدبک که گاهی به جای روش درمانی (Therapy) از آن به آموزش (Training) یاد می شود، بهتر است درباره عملکرد مغز کمی بیشتر بدانیم:

همانطور که می دانیم واحد پایه ارتباطی مغز نورون است و نورونها از طریق تغییرات الکتروشیمیایی، پیامها را منتقل می کنند و با هم ارتباط دارند. وقتی یک قسمت مغز فعال می شود، به این معناست که تعداد زیادی نورون بصورت همزمان در حال شلیک پیام الکتروشیمیایی هستند و در نتیجه میدان الکترومغناطیسی در اطراف آن منطقه ایجاد می شود که می توان آنرا با دستگاههای دقیق اندازه گیری کرد. دستگاهی که پتانسیل الکتریکی میدان را اندازه می گیرد EEG یا Electroencephalograph و دستگاهی که میدان مغناطیسی را اندازه می گیرد، MEG یا  Magneto Encephalograph نام دارد. از آنجا که هر قسمت از مغز وظیفه ای را برعهده دارد، با اندازه گیری پتانسیل الکتریکی آن قسمت از مغز می توانیم میزان فعالیت ( یا عدم فعالیت) آنرا تعیین نماییم. البته همانطور که شاید حدس می زنید، این پتانسیل جریان ثابتی (DC) ندارد بلکه بصورت ترکیبی از امواج با طول موجهای مختلف است. محدوده های مختلفی فرکانسی بصورت زیر نامگذاری شده اند:

·         ازفرکانس 1 تا 4 هرتز: دلتا (Delta)

·         از فرکانس 4 تا 8 هرتز: تتا (Theta)

·         از 8 تا 12 هرتز: آلفا (Alpha)

·         از 12 تا 36 هرتز: بتا (Beta)

·         36 هرتز به بالا گاما (Gamma)

نوروفیدبک


همه این امواج در حالتهای مختلف وجود دارند ولی بسته به رفتار، منطقه مغز یا وجود اختلال ممکن است دامنه هر یک از آنها تغییر کند. به گونه ای که در حالت خاصی ممکن است فقط یکی از آنها قابل اندازه گیری باشد. بنابراین معمولاً هر یک را به حالات خاصی مربوط می دانیم:

·         دلتا: خواب خیلی عمیق یا بدون رویا، کما، ترشح هورمون رشد، ترمیم بافت بدن و ...

دلتای بالا می تواند  به ضایعه مغزی، مشکلات یادگیری، عدم توانایی تفکر و ADHD شدید مرتبط باشد و دلتای پایین به سبک خوابی.

·         تتا: تفکر خلاق، تفکر بدون سانسور، یادگیری، فراخوانی خاطرات، خواب یا مدیتیشن، خیالپردازی، برنامه ریزی، انعطاف پذیری و ...

تتای بالا می تواند به ADHD، افسردگی، تکانشی بودن و تتای پایین به اضطراب، عدم آگاهی عاطفی و استرس مرتبط باشد.

·         آلفا: آرامش، گوش بزنگی، تفکر مثبت، احساس سرخوشی، بودن در زمان حال و اکنون، حالت استراحت مغز و ...

آلفای بالا می تواند به عدم تمرکز، بی خیالی مرتبط باشد و آلفای پایین به اضطراب، استرس بالا و وسواس فکری عملی (OCD).

·         بتا: حالت عادی بیداری، تمرکز، توجه، تفکر انتقادی، محاسبات ریاضی، هشیاری، افزایش متابولیسم، افزایش بی قراری (بتا 2) و ...

بتای بالا می تواند به اضطراب و بتای پایین به ADHD، افسردگی، توانایی شناختی پایین و خواب دیدن در روز مرتبط باشد.

·         گاما: پردازش شناختی، یادگیری، حافظه خوب و ...

نکته جالب درباره گاما این است که قبلاً تصور می شد نویز است ولی اخیراً بسیار مورد توجه قرار گرفته است. گامای بالا می تواند به اضطراب و استرس و گامای پایین به ADHD، افسردگی و مشکلات یادگیری مربوط باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

سوالات دشوار کودکان

پرسشهای دشوار کودکان


در مسیر رشد و یادگیری و بر اساس کنجکاوی ذاتی، گاهی کودکان سوالاتی می پرسند که والدین در پاسخ به آنها در می مانند. حتی برخی پرسشها، آنها را به خنده وامی دارد. ولی باید بدانیم که برای کودکان بسیار مهم است که پاسخ پرسشهای خود را بگیرند بدون آنکه نادیده گرفته شوند یا مورد تمسخر قرار گیرند.

برخی از سوالات دشوار کودکان از این قرارند:


۱-   "من از کجا اومدم؟"

توصیه این است که صادقانه پاسخ دهید ولی بیش از اندازه وارد جزئیات نشوید. مثلاً پاسخ می تواند این باشد:

"وقتی دو نفر همدیگر رو دوست دارن و با هم ازدواج می کنن، همدیگرو می بوسن و بغل می کنن. بابا سلولهاش رو به مامان می ده و این سلولها به سلولهای مامان وصل می شن و بچه توی دل مامان شروع به بزرگ شدن می کنه. اولش مثل یک ماهی کوچیک توی دل مامان شنا می کنه ولی وقتی بزرگ می شه، دل مامان دیگه جا نداره و بچه به دنیا میاد"



پرسشهای دشوار کودکان


البته برای کودکان بزرگتر بهتر آن است که درباره سلولهای اسپرم و تخمک توضیحاتی ارایه شود.


پرسشهای دشوار کودکان


۲-   " وقتی من بزرگ شدم، با مامان/بابا ازدواج می کنم؟"

بهتر است با مهربانی پاسخ دهید: نه و توضیح دهید:

"هر کسی توی خانواده نقشی داره. خواهر تو هیچ وقت نمی تونه پدر بشه و پدر هم هیچ وقت نمی تونه مادربزرگ بشه و تو هم نمی تونی همسر مامان/بابا بشی. وقتی تو بزرگ بشی، مامان/بابا دیگه پیر شده. تو بازم دوستش داری ولی باید با یک نفر جوون مثل خودت ازدواج کنی. شما عاشق همدیگه می شین و مامان/بابا هم می شه مامان بزرگ/بابابزرگ بچه هاتون"


پرسشهای دشوار کودکان


۳-   "چرا شما با هم دعوا می کنید؟"

وقتی والدین با یکدیگر مشاجره می کنند، کودکان به طور ناهشیار احساس گناه می کنند. لازم است به آنها بفهمانیم که مشاجره پدر و مادر بخاطر گناه آنها نیست. شما می توانید بگویید:

"آدم بزرگها وقتی با هم موافق نیستن، با هم بحث می کنن. مثل بچه ها که گاهی با هم بلند حرف می زنن، پدر و مادر هم با هم بحث می کنن ولی چون همدیگرو خیلی دوست دارن، تو رو هم خیلی دوست دارن، آخرش با هم کنار میان"



۴-   "چرا اون خانم اونقدر چاقه؟" یا " چرا اون آقا پاش اینجوریه؟" یا...

در اینجا نکته مهم این است که نباید کودک را در جلوی دیگران وادار به سکوت کرد. زیرا تحقیقات نشان داده است که اینکار به ناتوانی در انجام امور و کاهش عزت نفس در بزرگسالی منجر خواهد شد. بهتر است در اینباره پیش از آنکه این مساله اتفاق بیافتد با فرزندتان صحبت کنید و از قبل او را با جملاتی شبیه به این آماده کنید:

"آدمها با هم فرق دارن. یکی قدبلنده، یکی قدکوتاه. یکی چاقه، یکی لاغر. حتی ممکنه یکی مریض باشه. اگه با دست به کسی اشاره کنی، یا درباره اش بلند حرف بزنی، ممکنه ناراحت بشه. می تونی بعداً  به من بگی"

اما بهرحال اگر این اتفاق رخ داد و کودک در حضور کسی درباره ظاهرش سوال کرد، بهتر است با مهربانی همان توضیحات را به صورت مختصر بیان کنید و بعد بگویید: "بهتره بعداً درباره صحبت کنیم"


پرسشهای دشوار کودکان


۵-   " من رو بیشتر دوست داری یا خواهر/برادرم رو؟"

برادران و خواهران معمولاً بر سر تصاحب والدین با یکدیگر رقابت دارند. شما نباید یکی از آنها را الگوی دیگری معرفی کنید یا بگویید به دلیل رعایت ادب یا درس خواندن یا ... یکی را بیشتر دوست دارید. بهتر است چیزی شبیه این جمله بگویید:

"نه من هر دو شما رو مساوی و خیلی زیاد دوست دارم. هرچند ممکنه نوع دوست داشتنم برای هر کدومتون یکجور باشه. درست مثل تو که مامان و بابا رو به یک اندازه دوست داری. شما دو تا برای من و بابا/مامان خیلی عزیز هستید"


پرسشهای دشوار کودکان


۶-   "آقا دکتر من رو اذیت می کنه؟" یا "دکتر برام آمپول می زنه؟" یا...

برای فرزندتان توضیح دهید که درمان لازم و ضروری است و هرگز به ترسهای او نخندید. می توانید بگویید:

"دکتر به کسی آسیب نمی رسونه. کار دکتر مبارزه با میکروبها و مریضی هاست. گاهی ممکنه درد داشته باشه ولی اگر پیش دکتر نری، خوب نمی شی. من هم وقتی مریض بودم، مجبور شدم آمپول بزنم. اولش ترسیده بودم ولی بعد تونستم تحملش کنم. من مطمئنم تو هم می تونی"



۷-   "مامان/بابا، تو هم می میری؟" یا "مامان/بابا، من هم می میرم؟"

درباره مرگ به فرزندتان دروغ نگویید. آنها می توانند حقیقت را بپذیرند. به آنها بگویید:

" آدمها، حیوانات، درختها، گلها همه یک روز می میرن. این قانون طبیعته. دلیلش هم اینه که باید برای کسایی که به دنیا میان جا باز بشه. ما هم یک روز می میریم ولی حالا حالاها اتفاق نمی افته. من وقتی خیلی خیلی پیر شدم، یک روز از دنیا می رم. اون موقع تو دیگه بزرگ شدی. مثل الان من و تو خودت اون موقع بچه داری. بعد وقتی اونا هم بزرگ شدن و تو خیلی خیلی بزرگ شدی، تو هم دنیا رو ترک می کنی. ولی تا اون موقع کلی می تونی زندگی کنی و شادی کنی و چیزهای خوب یاد بگیری"



۸-   "چرا من رو ول می کنی می ری سرکار؟"

توضیح دهید شغل شما کاری است که باید انجام دهید. بعد روی لذتی که هنگام برگشت و دیدار دوباره خواهید داشت، تاکید کنید. مثلاً بگویید:

"من نمی خوام ولت کنم و برم سرکار ولی مجبورم و هیچ کاری هم نمی تونم بکنم. کار خیلی مهمه ولی غروب که برگردم، تو درو باز می کنی و همدیگه رو می بینیم و خوشحال می شیم. بذار یه کاری بکنیم. تو گردن بند من رو بگیر من هم اسباب بازی تو رو برمی دارم. این جوری فکر می کنیم پیش هم هستیم تا موقعی که من برگردم."



۹-   "چرا تو اجازه داری ولی من ندارم؟"

مهم است که کودک دریابد که نباید هر کاری که والدین انجام می دهند، را تکرار کند. علاوه بر آن، شما نیز از اینکه ایده آل به نظر نرسید، واهمه نداشته باشید. به عنوان مثال می توانید بگویید:

"بله من سیگار می کشم و بعضی وقتها تا دیروقت بیدار می مونم و کامپیوتر کار می کنم ولی من نمی خوام تو اشتباه من رو تکرار کنی. اینا عادتهای بد من هستن که من هم می خوام ترک کنم. چون می خوام آدم بهتری باشم."


پرسشهای دشوار کودکان


۱۰-  "اگر هیولای زیرتخت بخواد من رو بخوره، چکار کنم؟"

ترسهای کودکانتان را جدی بگیرید و به دنبال راه حلهای خلاقانه باشید. مثلاً بگویید:

"درباره هیولای زیر تخت بیشتر برام بگو."

و بعد:

"می دونی هیولاها از فرمول جادویی می ترسن؟ این ریموت کنترل رو بگیر. اینجا یک دکمه جادویی مخفی هست. اگر فشارش بدی هیولا ناپدید می شه"


پرسشهای دشوار کودکان

منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

تربیت جنسی: آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (بخش چهارم)

تربیت جنسی


راستش تربیت جنسی از موضوعاتی نبود که می خواستم در قالب مهارتهای لازم برای کودکان و نوجوان بگنجانم و تصورم این بود که در این زمانه حداقل مقدمه ای از آن در برنامه درسی دانش آموزان قرار گرفته است اما دو دلیل باعث شد که مطلب امروز را به این موضوع بسیار مهم اختصاص دهم:

1-   موضوع تربیت جنسی خصوصاً برای شرایط امروز جامعه ما بسیار لازم و ضروری است و متاسفانه همانطور که گفتم برنامه مدونی در سیستم آموزشی کشور ما حداقل برای چند سال آتی وجود ندارد.

2-   موضوع تربیت جنسی باید از خانه ها و پیش از آغاز سن مدرسه شروع شود.

با این مقدمه به سراغ مبحث اصلی می رویم.

امروزه بر خلاف باور پیشین، متخصصان روانشناسی به این نتیجه رسیده اند که به جای آنکه ما منتظر فرزندمان بمانیم تا کنجکاوی آنها تحریک شده و درباره مسایل جنسی سوال کنند، بهتر است صحبت در این باب را خود ما آغاز کنیم. والدین و مربیان باید یاد بگیرند در هر سنی چه بگویند و آنرا چگونه بیان کنند.

فاز اول:

می دانیم که تربیت جنسی تنها روی ارتباط جنسی تمرکز ندارد و مسایل مختلفی را در بر می گیرد. ما معتقدیم تربیت جنسی باید از حدود 4 الی 5 سالگی آغاز شود. در این سن ما تنها روی آگاهی بدنی کودک تمرکز می کنیم. لازم است کودک نام قسمتهای مختلف بدن را بداند و یک به یک آنها را نام ببرد و قسمتهای خصوصی بدن نیز باید مانند سایر قسمتها و خیلی معمولی و عادی معرفی شوند. نکته مهم در اینجا این است این قسمتها باید با نامهای علمی آن بیان شوند و از بکار بردن عبارات زشت یا نامهای من درآوردی کودکانه پرهیز شود. زیرا عبارتهای من درآوردی نیز معنا منفی بودن و شرم آور بودن را در خود نهفته دارند و کودکان کم کم درباره آنها احساس شرم و دستپاچگی پیدا می کنند.

موضوع دیگری که در این سن باید درباره آن با کودکان صحبت کرد، مساله امنیت کودک است. والدین باید دقیقاً به کودک بگویند در برابر چه کسانی می توانند لباس عوض کنند، با چه افرادی می توانند حمام بروند، چه کسانی می توانند در توالت رفتن به آنها کمک کنند و ...

مساله بعدی که حائز اهمیت فراوان است، مساله اعتماد است. کودک باید بداند با چه کسانی می می تواند بیرون برود، با چه کسانی نمی تواند و برای چه کسانی باید اجازه کسب کند. در زمینه اعتماد توجه به نکات زیر ضروری است:

-      والدین باید برای فرزندانشان مرز دوستی با بزرگسالان را مشخص کنند.

-      کودکان باید نشانگرهای سوء استفاده مانند تقاضای لمس کردن، نگاه کردن به اندامهای خصوصی، درخواست بوسیدن و ... را کاملاً بیاموزند تا در زمان وقوع، آلارم کودک فعال شود.

-      مهارت نه گفتن یکی از مهمترین مهارتهایی است که والدین باید به فرزند خود یاد دهند. این مهارت نقش مهمی در موفق شدن و سالم ماندن کودک در زندگی آنی ایفا می کند.

-      پدر و مادر باید درباره شرایط فورس ماژور مانند گم شدن و دور افتادن از والدین یا وقایع قهری و مراحلی که کودکان باید در این شرایط طی کنند، با آنها صحبت کنند.


تربیت جنسی


این مسایل باید مکرراً به کودک آموخته و یادآوری شوند و بر حسب سن کودک درباره جزئیات آن صحبت شود تا آسیب پذیری کودک در شرایط مختلف کاهش یابد.

کودکان ممکن است در این سن درباره اینکه بچه ها از کجا می آیند، چرا اندامهای آنها با دوستان جنس مخالف خود فرق می کند و ... سوالاتی داشته باشند. این سوالات حتماً باید بدون طفره رفتن و ایجاد حساسیت ولی به شیوه ای ظریف پاسخ داده شوند.

 

تربیت جنسی


فاز دوم:

صحبت کردن درباره رابطه جنسی در سالهای حدود 8 تا 10 سالگی مهم می شود زیرا در این سن کودکان کم کم سوالات و کنجکاویهایشان درباره تغییرات فیزیولوژیک آغاز می شود. اگر چه معمولا آنها در این سن از پدر و مادر و معلم در این خصوص سوال نمی کنند. بهتر است این آموزشها توسط شخص متخصص در کارگاه یا مدرسه انجام شود ولی والدین نیز باید خود را برای پاسخ به سوالاتی درباره روابط، جذابیت، نحوه تولد و تغییرات فیزیولوژیک آماده کنند. به فرزندتان کمک کنید درباره این مسایل آگاه شوند و بفهمند چگونه می شود آنها را مدیریت کرد. به عنوان مثال به دخترتان درباره قاعدگی، علت شروع آن و چرخه آن اطلاعاتی دهید.

در این سن کودکان درباره رابطه جنسی بین زن و مرد کنجکاو هستند و می خواهند بدانند افراد چگونه ازدواج می کنند و چگونه بچه دار می شوند. به سوالات آنها خلاقانه و بطور حساس پاسخ دهید. حیوانات را مثال بزنید و فیلمهایی درباره حیوانات ببینید. همچنین منابع اینترنتی و کتابهای مناسب کودکان در هر سن وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید. این کتابها معمولاً Child Friendly هستند یعنی برای فهم و مناسب سن کودکان تهیه شده اند.


تربیت جنسی


فاز سوم:

فاز سوم و آخر تربیت جنسی که مرحله بحرانی آموزش نیز محسوب می شود، نوجوانی است. همانطور که می دانید در نوجوانی تغییرات هورمونی و به طبع آن تغییرات روانی و فیزیولوژیک بسیاری اتفاق می افتد. نوجوانان ناگهان دنیا، افراد و ارتباطاتشان را به گونه ای دیگر می بینند. آنها به جذابیت، روابط عاشقانه و حتی فیزیولوژیک فکر می کنند.

در این فاز مهم است که نوجوانان اطلاعات کاملی درباره عشق، رابطه، ارتباط با جنس مخالف، بایدها و نبایدها، مرزها و ... دریافت کنند. آنها باید اهمیت اعتماد، احترام و رضایت را در روابط درک کنند و والدین باید درباره آنها صحبت کنند. آنها باید یاد بگیرند که چگونه تصمیم بگیرند و چگونه یک رابطه را نپذیرند. لازم است آنها بدانند وارد شدن در یک رابطه یک انتخاب است و نباید اجبار از سوی طرف مقابل وجود داشته باشد. این آموزشها علاوه بر اینکه برای محافظت از فرزندمان ضروری است، شخصیت آنها را نیز شکل می دهد.


تربیت جنسی


در فاز سوم که مقارن با نوجوانی است که در آن هویت، خودپنداره و تصور بدنی افراد شکل می گیرد، بنابراین بهتر است که آموزشها به گونه ای انجام شود که نوجوان خود بتواند درباره آنها فکر کند و به نتیجه برسد. نتیجه یک تحقیق جامع نشان می دهد که ایجاد یک محیط مفرح و شاد در خانه ، بهترین راه تاثیرگذاری و برقراری ارتباط با  نوجوانان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری

رشد شخصیت کودک

Your Unique Child

امروزه درباره رشد فیزیکی و روانی کودکان داده های فراوانی وجود دارد: کتابهای خوب، کانالهایی در شبکه های اجتماعی، مجلات معتبر و .... والدین دغدغه مند امروز این داده ها را دریافت می کنند و بی شک با فرزندان خود مقایسه می کنند. اما آنچه باید بدانیم این است که اگر چه مراحل کلی رشد در کودکان یکسان است، ولی هر کودک رفتار و شخصیت یکتایی دارد که پدر و مادر باید آنها را بشناسند.

پیشنهاد می کنم برای تعامل بهتر با فرزند بی همتایتان نکات زیر را بکار گیرید:

 

- مشاهده کلید شناخت است. یکی از ساده ترین و موثرترین روشها برای شناخت شخصیت کودک، مشاده او در حال بازی، غذا خوردن، نقاشی کشیدن و .. است.

Observation


- با فرزند خود دوست باشید و سعی کنید محیطی بسازید که در آن کودک حس نکند او در یک طرف و والد در طرف دیگر قرار گرفته است.

Being Friend


- یک زمان اختصاصی و باکیفیت برای هر کودک خود داشته باشید. با این کار کودک احساس می کند برایش اهمیت و ارزش قایلید.

Spend Time


- مسئولیت پذیری را به کودک خود بیاموزید و او را در این راه تشویق کنید. این کار به رشد خودپنداره مثبت کودک کمک می کند.

Responsibility


- کودک را در برخی از تصمیمات خانوادگی سهیم کنید و نظر او را جویا شوید. وقتی کودک نظرش را بیان کرد، به دلایل پشت نظر او گوش کنید و درباره آنها فکر کنید. با این کار شما قدرت تصمیمگیری را بالا می برید.

Family Decisions


- روی قول خود بایستید که مستلزم این است که در زمان قول دادن به اندازه کافی فکر کنید. پایبندی به قول باعث می شود کودک صداقت را فراگرفته و احساس امنیت نماید.

Keep Promise


- به کودک خود آزادی عمل دهید و خود را بیش از حد درگیر مسایل او نکنید. آنجا که امکان دارد اجازه دهید کودک اشتباه کند و از این اشتباه درس بگیرد. این کار به استقلال کودک کمک می کند.

Give Space


- بگذارید کودک دنیای کودکی خود را داشته باشد و انتظارات بالاتر از سنش نداشته باشید.

Kid Be Kid


- ترسهای کودکانتان را درک کنید. آنچه کودکان می بینند، با بزرگسالان متفاوت است. فضایی فراهم کنید که فرزندتان درباره ترسهایش با شما صحبت کتد.

Understand Fears


- بازیهای مشارکتی خلاقانه کشف کنید و با فرزندتان به بازی بپردازید.

Creative Activity


منبع: +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پیمان عنبری