دریافت فایل صوتی از اینجا
دانشمندان معتقدند سالهای ابتدایی زندگی، معماری مغز ما را می سازد. این بدان معناست که مغز ابتدا متولد می شود و سپس بر اساس تجربیاتمان ساخته می شود. همانند خانه که به زیربنای محکم نیاز دارد، مغز نیز به پایه ای نیاز دارد که بر روی آن توسعه یابد و این تعامل میان کودک و مراقب اوست که معماری مغز کودک و در واقع آینده او را می سازد.
اما چگونه یک زیربنای مستحکم برای مغز کودک در حال رشد ساخته می شود؟
یک شیوه موثر روشی است که متخصصان مغز آن را تعامل رفت و برگشتی (Serve & Return) می نامند. یک مسابقه تنیس را بین کودک و مراقب تصور کنید که به جای آنکه توپ از روی تور بگذرد، یک نوع ارتباط دوسویه وجود دارد: از ارتباط چشمی گرفته تا لمس کردن و از خواندن گرفته تا بازیهای ساده ای چون دالی موشه (Peek a boo). تکرار رفت و برگشتی یک عمل ارتباطی ساده و ثابت، یک آجر در زیربنای مغز می گذارد.
راه دیگر که به مغز کودک در حال رشد شکل می دهد، استرس است.
نوع خوب استرس مانند ملاقات افراد جدید و مطالعه برای امتحان، به رشد مغز کمک می
کنند. زیرا کودک را در چیره شدن بر چالشها یاری می رساند.
نوع دیگر استرس، استرس سمی (Toxic Stress) نام دارد و برای رشد مغز مضر است. اگر کودک با اعتیاد والدین، غفلت و سوء رفتار روبرو شود و مراقب دیگری به عنوان پشتیبان نداشته باشد، ممکن است زیرساخت رشدی مغز او آسیب ببیند و سلامت او تهدید شود. این امکان که زیربنای آسیب دیده بازسازی شود، وجود دارد ولی راه آسانتر، موثرتر و حتی ارزانتر، درست بنا کردن آن است.
یک راه دیگر برای ایجاد زیربنای مستحکم، آموختن مهارتهای اجتماعی و عاطفی پایه است. یک گروه مهم از مهارتها که دانشمندان آنرا کارکردهای اجرایی و خودتنظیمی می نامند، می توانند مانند کنترل ترافیک هوایی آموخته شوند. فرض کنید مغز کودک یک برج مراقبت در یک فرودگاه شلوغ است که باید به همه هواپیماهایی که فرود می آیند، بلند می شوند و همه سیستمهای پشتیبانی بطور همزمان توجه کند تا از تصادف جلوگیری کند. در واقع این فرآیند کنترل، یادگیری کودک است که باید فعالیتهای برنامه ریزی و بخاطرسپاری و تبعیت از قوانین همزمان صورت گیرند. مانند بزرگسالان، کودک به آنچه در اطرافش اتفاق می افتد، عکس العمل نشان می دهد و در همان حال با نگرانیها، وسوسه ها و اجبارها دست و پنجه نرم می کند. برج مراقبت کمک می کند کودک اطلاعات را تنظیم و دنبال کند، فعالیتها را اولویت بندی کند و بالاتر از همه راهی بیابد تا استرس را مدیریت کند و از برخورد روانی جلوگیری کند. داشتن این توانایی برای سلامت روانی امری لازم است.
توانایی مدیریت و اولویت بندی باعث می شود کودک بر استرس سمی چیره شود و معماری مغز او مستحکم گردد. کسب این قابلیت به تنهایی برای کودک ناممکن است و این وظیفه ماست که مطمئن شویم کودکان تجربیات پرورشی لازم را دریافت می کنند. ما برای ساختن آینده بهتر نیاز داریم مغزهای بهتری بسازیم.
منبع: +