دریافت فایل صوتی از اینجا

مدیریت مالی کودکان

مهارت دوم: مدیریت مالی: مدیریت مالی به معنای آنست که کودک مفهوم کسب درآمد، پس انداز کردن، و خرید کردن اصولی را بیاموزد. به این منظور بهترین روش آنست که هر چه سریعتر مفهوم شمارش پول به فرزند خود بیاموزید و پس از آن با اختصاص پول توجیبی، مسئولیت مالی آنرا به کودک واگذار کنید. در اینجا نیز مفاهیمی مطرح است که از این قرارند:

بودجه بندی :  بودجه بندی یصورت ساده به این معناست که پیش از دریافت پول مراکز هزینه مشخص شده و به ازای هر کدام یک صندوق قرار می دهیم. مثلاً برای کودکان این صندوقها می توانند اسباب بازی، خوراکی، لباس، کتاب و ... باشند. به ازای هر مبلغ ورودی این صندوقها شارژ می شوند و بعد کودک با مسئولیت خودش و نظارت و راهنمایی فعال والدین از این صندوقها هزینه می کند.

توصیه جانبی من این است که شما می توانید برای هدایت فرزندتان بسته های تشویقی قرار دهید. مثلاً قرار بگذارید که در زمان خرید کتاب به هر میزانی که کودک هزینه می کند، شما نیز به همان میزان برایش کتاب خریداری می نمایید.

پس انداز: مفهوم دیگری که کودک باید در کنار بودجه بندی فرا بگیرد و با آن ارتباط برقرار کند، پس انداز است. موثرترین روش آنست که یکی از صندوقهای بودجه به پس انداز اختصاص یابد و کودک مدیریت آنرا خود بر عهده گیرد. والدین می توانند هر از چند گاهی کودک را راهنمایی کنند که با پس انداز خود یک خرید بزرگ و دلخواه انجام دهد. این کار باعث می شود لذت خرید بزرگ، پس انداز کردن را تقویت کند و در ذهن کودک نهادینه شود.

خرید موثر: زمانی گفته می شد: پول درآوردن سخت است و گرنه خرج کردن را که همه بلدند. امروزه می دانیم که این دیدگاه اشتباه است و خرج کردن یا به عبارت عام تر هزینه کردن حداقل به میزان کسب درآمد مهم است و اینطور نیست که همه هزینه کردن را بشناسند. در سازمانها اهمیت هزینه کردن حتی از فروش کالا و خدمات نیز مهمتر است. زیرا امروزه با بالارفتن رقابت، قیمتها معمولاً توسط بازار تعیین شده و در حداقل سطح ممکن نگه داشته می شود و درواقع سود بیشتر از هزینه کمتر حاصل می شود که آن هم از دو طریق بالابردن بهره وری و خرید موثرتر بدست می آید. اما در خانواده ها هم گاهی می شنویم که فلانی خیلی خوب خرید می کند. یعنی جنس خوب را با قیمت مناسب خریداری می کند و تقریباً همه آنرا یک مهارت ذاتی می دانند. برخلاف نظر غالب من معتقدم که این مهارت یک توانایی اکتسابی است و عمدتاً از طریق آموزشهای والدین فرا گرفته می شود.

اگر در افرادی که دارای این توانایی هستند، دقت کنیم، می بینیم که آنها نیز کمابیش همان کارهایی را می کنند که شرکتهای بزرگ بصورت سیستماتیک در واحدهای بازرگانی انجام می دهند. یعنی:

1-   برای خرید از قبل برنامه ریزی می کنند و از خریدهای هیجانی یا ناگهانی خودداری می کنند. هرچند که گاهی ظاهراً اینطور به نظر نمی رسد.

2-   برای خرید از منابع متعدد بهره می گیرند و تنها به یک منبع بسنده نمی کنند یا عبارت بهتر از اولین فروشگاه خرید نمی کنند.

3-   در زمان خرید عوامل متعدد را در نظر می گیرند. مثل کیفیت، امکان پس دادن جنس، گارانتی، حسن شهرت فروشنده و ...

4-   با منابع خرید مذاکره می کنند. این مذاکره می تواند چانی زنی، صحبت درباره کیفیت و ... باشد.

5-   در نهایت بر اساس اطلاعاتی که کسب می کنند، در زمان مناسب خرید می کنند و  وسواس به خرج نمی دهند.

درک و انتقال این مفاهیم به کودک کمک می کند که فرآیندهای مختلف مالی شناخته و مدیریت کند و احتمال موفقیت او در کسب و کار آتی بالاتر رود.

در قسمت بعد درباره کیفیت و مسئولیت با هم صحبت خواهیم کرد.



مطالب مرتبط:
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت اول)
آنچه کودکان در مدرسه نمی آموزند (قسمت سوم)