نوروفیدبک


تا اینجا دانستیم که امواج مغزی در هر حالت یا برای هر اختلال تغییر می کنند. به عنوان مثال:

اختلال بیش فعالی/عدم توجه یا همان ADHD به افزایش دامنه موج تتا و در نتیجه تسلط این موج در نواحی خاصی از مغز می انجامد. حال این پرسش مطرح می شود که اگر این به روشی دامنه موج تتا را کاهش دهیم، آیا نشانه های اختلال نیز کاهش پیدا می کنند؟  خوشبختانه پاسخ به این سوال مثبت است. در واقع احتمال دارد فعالیت غیرطبیعی مغز باعث بروز این اختلال شده باشد.

حال سوال دیگر این است که چگونه می توان موج تتا را در مغز تغییر داد؟ پاسخ این است که روشهای تهاجمی و غیرتهاجمی مختلفی برای تغییر فعالیت نواحی مغزی وجود دارد. مثلاً می توان با ایجاد میدان مغناطیسی در اطراف ناحیه مغزی، دامنه موج تتا را کاهش داد. به این روش TMS (Transcranial Magnetic Stimulation) می گویند. روش دیگر ایجاد میدان الکتریکی در اطراف یک ناحیه مغزی است که به TES موسوم است.


نوروفیدبک

اینها روشهای نسبتاً تهاجمی هستند. زیرا ما امواج مغزی را بوسیله ابزارهای بیرونی تغییر داده ایم. روش دیگری که کمتر تهاجمی است این است که به مغز یاد بدهیم که در آن ناحیه امواج تتا با دامنه کمتری تولید کند. این روش نوروفیدبک نام دارد. ما با فیدبکی که به مغز می دهیم آنرا در جهت لازم آموزش می دهیم.

شاید حالا از خودتان بپرسید که چگونه می توان مغز را آموزش داد؟ اصول یادگیری مغز همان است که برای یادگیری دیگری اتفاق می افتد. یعنی به محض آنکه دامنه موج تتا پایین آمد، به مغز پاداش می دهیم. مغز خیلی زود می فهمد که این امر تصادفی نیست و خود را با آن تطبیق می دهد.به این روش شرطی سازی عاملی (Operant Conditioning) می گویند. تعلیم دهنگان حیوانات این روش را به خوبی می شناسند. زیرا آنها نیز از این روش برای تربیت حیوانات استفاده می کنند. مثلاً در قفس پرنده ای یک دکمه آبی رنگ قرار می دهند. به محض آنکه پرنده بطور تصادفی به دکمه نوک زد، به او غذا می دهند. بعد از چند بار که این عمل اتفاق افتاد، پرنده رابطه نوک زدن به دکمه آبی و دریافت غذا را می فهمد و آنرا بصورت آگاهانه بکار می برد. یعنی هر وقت گرسنه شد، به دکمه آبی ضربه می زند. در اینجا پاداش دریافت غذا است. در نوروفیدبک پاداش می تواند ادامه پیداکردن یک فیلم متوقف شده یا گذر از یک مرحله در بازی باشد.


نوروفیدبک

در عمل در روشهای فوق تنها روی یک موج مغزی کار نمی کنند. مثلاً در ADHD به جای آنکه هدف این باشد که دامنه تتا کاهش یابد، کم شدن نسبت دامنه موج تتا به بتا را هدف قرار می دهند. به عبارت دیگر کاهش تتا (کاهش خیالپردازی) و همزمان افزایش بتا (افزایش تمرکز).

نکته پایانی که لازم است گفته شود این است که علی رغم تاثیرات مثبت نوروفیدبک در درمان بسیاری از اختلالات روانی، این روش هنوز هم در ابتدای راه قرار دارد و از طرف دیگر مانند بسیاری از متدهای درمانی دیگر بهتر است در ترکیب با سایر روشهای شناخته شده بکار رود.

تصویر زیر نقاشی یک کودک مبتلا به ADHD را طی درمان با فیدبک نشان می دهد.


نوروفیدبک بیش فعالی